Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2541 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To put things straight(right).
U
کارها را درست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jobs
U
فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
job
U
فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
pull one's weight
<idiom>
U
کارها را تقسیم کردن
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.
U
کارها را قبضه کردن
draw up
U
کارها را تنظیم کردن
To spoilt things . To mess thing up .
U
کارها را خراب کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
dispose
U
ترتیب کارها رامعین کردن
to make things hum
U
کارها را دایر کردن یا درجنبش اوردن
scheduling
U
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
dispatching priority
U
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
piracy
U
کپی از چیز تازه ایجاد شده یا کپی کردن کارها
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
to pattern out
U
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
relation
U
کارها
relational
U
کارها
programme of work
U
صورت کارها
programme of work
U
برنامه کارها
dress
U
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses
U
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt
U
بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
make
U
درست کردن
fashion
U
درست کردن
correct
U
درست کردن
to set in order
U
درست کردن
to set to rights
U
درست کردن
to fix up
U
درست کردن
manufacture
U
درست کردن
fashioned
U
درست کردن
to get up
U
درست کردن
to erect into
U
درست کردن از
makes
U
درست کردن
concocting
U
درست کردن
shape
U
درست کردن
shapes
U
درست کردن
corrects
U
درست کردن
concocted
U
درست کردن
concoct
U
درست کردن
gulleys
U
درست کردن
gullies
U
درست کردن
weaves
U
درست کردن
to sct aright
U
درست کردن
weave
U
درست کردن
concocts
U
درست کردن
to set
U
درست کردن
gully
U
درست کردن
correcting
U
درست کردن
manufactured
U
درست کردن
trims
U
درست کردن
adapt
U
درست کردن
fabricate
U
درست کردن
to put to rights
U
درست کردن
to put in to shape
U
درست کردن
cleaned
U
درست کردن
to cleanvp
U
درست کردن
fix up
U
درست کردن
build
U
درست کردن
buildings
U
درست کردن
set in order
U
درست کردن
to riven laths
U
یا درست کردن
builds
U
درست کردن
trim
U
درست کردن
trimmest
U
درست کردن
make up
U
درست کردن
fashions
U
درست کردن
fettle
U
درست کردن
indite
U
درست کردن
redd
U
درست کردن
cleans
U
درست کردن
cleanest
U
درست کردن
fabricates
U
درست کردن
fashioning
U
درست کردن
fabricating
U
درست کردن
manufactures
U
درست کردن
clean
U
درست کردن
fabricated
U
درست کردن
set right
U
درست کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
Our affairs are shaping well.
U
کارها داردسروصورت می گیرد
I am ready to compromise.
U
کارها روبراه است
artwork
U
کارها و تصاویر گرافیکی
Things are very slack (quiet) at the moment.
U
فعلا" که کارها خوابیده
job scheduler
U
زمان بند کارها
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion.
U
کارها را بجریان انداختن
To get things moving. To set the wheels in motion.
U
کارها راراه انداختن
To take things easy(lightly)
U
کارها را آسان گرفتن
hang-up
<idiom>
U
تاخیر دربعضی از کارها
all aggairs pivot upon him
U
کارها بدست او می گرد د
mends
U
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mended
U
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mend
U
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt
[to]
U
جور کردن
[درست کردن ]
[سازوار کردن]
[به]
strike off
U
بی زحمت درست کردن
re form
U
دوباره درست کردن
dress
U
درست کردن لباس
team
U
دسته درست کردن
manipulate
U
با استادی درست کردن
dresses
U
درست کردن لباس
exacted
U
تحمیل کردن بر درست
to manufacture
[into]
U
ساختن
[درست کردن]
[به]
scramble
U
املت درست کردن
scrambled
U
املت درست کردن
manipulates
U
با استادی درست کردن
vint
U
درست کردن یا ریختن
manipulates
U
با دست درست کردن
manipulated
U
با دست درست کردن
exact
U
تحمیل کردن بر درست
teams
U
دسته درست کردن
manipulated
U
با استادی درست کردن
scrambling
U
املت درست کردن
pond
U
حوض درست کردن
ponds
U
حوض درست کردن
manipulate
U
با دست درست کردن
scrambles
U
املت درست کردن
to make something
U
چیزی را درست کردن
hedge
U
خاربست درست کردن
roughcast
U
اجمالا درست کردن
railroad
U
پاپوش درست کردن
to word up
U
کم کم درست کردن کم کم رسانیدن
to mill flour
U
ارد درست کردن
corn popping
U
درست کردن چس فیل
to weave a plot
U
دوزوکلک درست کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
image erection
U
درست کردن تصویر
railroads
U
پاپوش درست کردن
die sink
U
خزینه درست کردن
orthoepy
U
فن درست تلفظ کردن
stage craft
U
فن درست کردن نمایش
hedged
U
خاربست درست کردن
to toss up
U
زود درست کردن
exacts
U
تحمیل کردن بر درست
hedges
U
خاربست درست کردن
blow down
U
بافوت درست کردن
frame
U
پاپوش درست کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
dowel
U
میخچه درست کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
repair
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
to touch off
U
با شتاب درست کردن زودرسم کردن
To do up the room.
U
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
repaired
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
push (someone) around
<idiom>
U
اجبار شخص درانجام کارها
pull (something) off
<idiom>
U
باانجام رساندن کامل کارها
put the cart before the horse
<idiom>
U
انجام کارها بدون نظم
We are past that sort of thing .
U
دیگر این کارها از ماگذشته
i. for doing any thing
U
عدم صلاحیت در همه کارها
She is not concerned with all that .
U
با این کارها کاری ندارم
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
rigged
U
با خدعه وفریب درست کردن
vaults
U
گنبد یاطاق درست کردن
vault
U
گنبد یاطاق درست کردن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
organizes
U
تشکیلات دادن درست کردن
to hammer out
U
ساختن بکوشش درست کردن
organize
U
تشکیلات دادن درست کردن
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
rigs
U
با خدعه وفریب درست کردن
to check up
U
درست رسیدگی یاحساب کردن
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
organising
U
تشکیلات دادن درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
organizing
U
تشکیلات دادن درست کردن
spell
U
املاء کردن درست نوشتن
spelled
U
املاء کردن درست نوشتن
spells
U
املاء کردن درست نوشتن
rig
U
با خدعه وفریب درست کردن
organises
U
تشکیلات دادن درست کردن
orthopaedy
U
فن درست کردن انامهای ناقص
to put up
U
زنانه درست کردن جادادن
to put up ones hair
U
مویاگیس خودرازنانه درست کردن
agree
U
ترتیب دادن درست کردن
agreeing
U
ترتیب دادن درست کردن
to play up
U
درست و حسابی بازی کردن
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
A hero can affect on the people.
1
strong
1
To be capable of quoting
1
ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1
set the record straight
1
Arousing
1
chand sabaei is correct or chand sabahi
1
pedal pamping
1
construed
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com